کلمه جو
صفحه اصلی

خاک برداری

فارسی به انگلیسی

excavation

مترادف و متضاد

excavation (اسم)
کاوش، حفاری، نبش، خاک برداری

diggings (اسم)
حفاری، محل حفر، خاک برداری

فرهنگ فارسی

خاک از زمینی برداشتن زیادی خاک محلی را بجای دیگر بردن .

برداشت خاک پس از برداشتن لایۀ نباتی تا عمق پیش‌بینی‌شده در طرح برای رسیدن به تراز احداث راه


لغت نامه دهخدا

خاک برداری.[ ب َ ] ( حامص مرکب ) خاک از زمین برداشتن. زیادی خاک محلی را بجای دیگر بردن. || گودبرداری.

فرهنگ عمید

برداشتن و انتقال خاک از زمین برای هموار ساختن آن.

فرهنگستان زبان و ادب

{excavation} [حمل ونقل درون شهری جاده ای، حمل ونقل ریلی] برداشت خاک پس از برداشتن لایۀ نباتی تا عمق پیش بینی شده در طرح برای رسیدن به تراز احداث راه


کلمات دیگر: