کلمه جو
صفحه اصلی

حرف مفت


مترادف حرف مفت : چرت، عبث، مهمل، یاوه

برابر پارسی : سخن نابجا

فارسی به انگلیسی

blab, chitchat, claptrap, gab, gossip, lip service, comment, tale, talk, tittle-tattle, eyewash, hot air, yak, idle talk, bad language, nonsense

nonsense, bad language


idle talk, bad language


blab, chitchat, claptrap, comment, gab, gossip, lip service, tale, talk, tittle-tattle


مترادف و متضاد

idle talk (اسم)
یاوه، حرف مفت

guffaw (اسم)
خنده بلند، قاه قاه، حرف مفت

small talk (اسم)
پر حرف بودن، حرف مفت

tattle (اسم)
یاوه، حرف مفت

lockman (اسم)
حرف مفت

چرت، عبث، مهمل، یاوه


فرهنگ فارسی

سخن پوچ

لغت نامه دهخدا

حرف مفت. [ ح َ ف ِ م ُ ] ( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) سخن پوچ. سخن بی پا. حرف پوچ. گفته بیهوده. حرف بی هوده. حرف بی ارزش. || بی ارزش از هر چیز که باشد.

دانشنامه عمومی

در نظریه بازی، حرف مفت یک نوع برقراری ارتباط بین بازیکن ها است که به طور مستقیم بر روی سود آنها اثر ندارد. فرستادن و دریافت اطلاعات بدون هزینه است. این وجه تفاوت حرف مفت با بازی علامت دهی است که در آن فرستادن پیام های مختلف برای فرستنده هزینه بر است و مقدار آن به حالت دنیا بستگی دارد.
در حالت کلی چند تعادل نش وجود دارد؛ اما تعداد آنها محدود است.
تعادل جداکننده، به معنای انتقال کامل اطلاعات توسط فرستنده وجود ندارد.
تعادل سخن بیهوده که به معنای عدم انتقال هرگونه اطلاعات توسط فرستنده است، همواره یک خروجی تعادلی است.
یک بازیکن دارای اطلاعات است و بازیکن دیگر توانایی عمل دارد. بازیکن مطلع می تواند به صورت استراتژیک انتخاب کند که چه بگوید و چه نگوید. اوضاع وقتی جالب تر می شود که منافع دو بازیکن با یکدیگر تفاوت داشته باشد. مثال کلاسیک این مسئله یک کارشناس (مثلاً یک بوم شناس) است که تلاش دارد تا وضعیت جهان را به گونه ای به تصمیم گیرنده نامطلع (مثلاً سیاست مداری که در مورد لایحه جنگل زدایی رای می دهد) توضیح دهد. تصمیم گیرنده پس از شنیدن گزارش کارشناس، باید یک تصمیم بگیرد که به طور غیرمستقیم سود هر دو بازیکن را تحت تأثیر قرار می دهد.
مدل مقدماتی این بازی توسط کراوفورد و سوبل مطرح شد و بعدها انواع مختلفی از آن ارائه گردید.
تعریف رسمی ارتباط حرف مفت به صورت زیر است:

جدول کلمات

زر


کلمات دیگر: