مترادف خبری : مربوط به خبر، اخباری
برابر پارسی : آگاهی
predicative, containing news
predicative
۱. مربوط به خبر
۲. اخباری
۳. اخباری
مربوط به خبر
اخباری
خبری . [ خ َ ب َ ] (ص نسبی ) راوی . مورخ . تاریخ نویس . (از ناظم الاطباء).
خبری . [ خ َ ب َ ] (ص نسبی ) مقابل انشائی .
- جمله ٔ خبری ؛ جمله ٔ خبری جمله ای است که قابل صدق و کذب است در مقابل جمله ٔ انشائی که چنین قابلیتی ندارد. جملاتی چون : زید رفت ، عمرو آمد، حسن ایستاده است ، تقی نشسته است ، درخت سبز است همه جمله ٔ خبری اند.
- واگن خبری ؛ واگنی که از تعطیل واگنها در آخر شب خبر دهد. (یادداشت بخط مؤلف ).
خبری .[ خ َ ب َ ] (ص نسبی ) منسوب است به خبر که قریه ای است از قراء فارس در نواحی شیراز. (از انساب سمعانی ).