چروک شدن. [ چ ُ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) چروکیدن. پرچین و شکنج شدن پوست بدن در اثر پیری یا بسبب دیگر.تاه شدن و ناصاف شدن جامه یا پارچه بعلتی. ناصاف شدن. چین و شکن افتادن در پوست بدن یا در جامه و امثال آن. چین و چروک برداشتن. چین خوردن. رجوع به چروک افتادن و چروک برداشتن و چروک خوردن و چروکیدن شود.
واژه نامه بختیاریکا
ور کِرستِن؛؛ کِرگِهِستِن
پیشنهاد کاربران
چروک خوردن. [ چ ُ خوَرْ / خُرْ دَ ] ( مص مرکب ) چروک افتادن. ترنجیدن. چروک شدن پوست بدن یا جامه یا پارچه وجز اینها. چروک برداشتن چیزی. چین و چروک خوردن. رجوع به چروک افتادن و چروک برداشتن و چروک شدن شود.
کیس افتادن درجامه ؛ چروک شدن لباس. نامتناسب شدن آن. ( یادداشت بخط مؤلف ) .