مترادف خاطر نشان کردن : تذکر دادن، متذکر شدن، یادآور شدن، یادآوری کردن
خاطر نشان کردن
مترادف خاطر نشان کردن : تذکر دادن، متذکر شدن، یادآور شدن، یادآوری کردن
فارسی به انگلیسی
indicate, point, raise
to point out
فارسی به عربی
نقطة
نقطة، صنف
مترادف و متضاد
تاکید کردن، پریشان کردن، خاطر نشان کردن
نشان دادن، اشاره کردن، متوجه ساختن، گوشه دار کردن، تیز کردن، نوک گذاشتن، خاطر نشان کردن، نقطه گذاری کردن، نوک دار کردن
علامت گذاشتن، لکه دار کردن، داغ کردن، داغ زدن، خاطرنشان کردن
فرهنگ فارسی
مرکوز ذهن کردن تذکر دادن
لغت نامه دهخدا
خاطرنشان کردن. [ طِن ِ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) مرکوز ذهن کردن. تذکر دادن.
پیشنهاد کاربران
خاطر نشان کردن ( به ) : اکیداً تذکر دادن؛ با تأکید اشاره کردن ( به )
به انگلیسی: exhort, urge
به سویدی ( سوئدی ) :uppmana
به انگلیسی: exhort, urge
به سویدی ( سوئدی ) :uppmana
خاطر نشان کرد:به یاد آورد ؛ به یادن آوردن
کلمات دیگر: