مترادف حرمت کردن : احترام گذاشتن، بزرگ داشتن، محترم شمردن متضاد حرمت کردن : تحقیر کردن، توهین کردن، خوار داشتن
حرمت کردن. [ ح ُ م َ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) احترام گذاردن. حرمت نگاه داشتن : همگان را در مواجهه حرمت کردی و در غیبت نکوئی گفتی. ( گلستان ).