کلمه جو
صفحه اصلی

حاویه

فارسی به انگلیسی

mesentery


مترادف و متضاد

mesentery (اسم)
حاویه

فرهنگ فارسی

آنچه از روده ها که درهم کشیده و منقبض گردد چرب روده

لغت نامه دهخدا

( حاویة ) حاویة. [ ی َ ] ( ع ص ، اِ ) نعت فاعلی مؤنث حاوی. || آنچه از روده ها که درهم کشیده و منقبض گردد. ( اقرب الموارد ). چرب روده. حاویاء . جگرآکند. عصیب. ج ، حواوی ، حاویات. ( اقرب الموارد ). رجوع به حاویاء شود.

حاویة. [ ی َ ] (ع ص ، اِ) نعت فاعلی مؤنث حاوی . || آنچه از روده ها که درهم کشیده و منقبض گردد. (اقرب الموارد). چرب روده . حاویاء . جگرآکند. عصیب . ج ، حواوی ، حاویات . (اقرب الموارد). رجوع به حاویاء شود.



کلمات دیگر: