کلمه جو
صفحه اصلی

خانه تابستانی

فارسی به عربی

کشک

مترادف و متضاد

summerhouse (اسم)
کوشک، کلاه فرنگی، خانه تابستانی

hut (اسم)
خانه کوچک، کلبه، خانه رعیتی، سپنج، کاشانه، الونک، خانه تابستانی

فرهنگ فارسی

خانه ایکه در تابستانها برای زیست اختیار کنند .

لغت نامه دهخدا

خانه تابستانی. [ن َ / ن ِ ی ِ ب ِ ] ( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) خانه ای که در تابستانها برای زیست اختیار کنند. مصیف. ( دهار ).

پیشنهاد کاربران

خانغرد


کلمات دیگر: