کلمه جو
صفحه اصلی

خانه خانه


مترادف خانه خانه : شطرنجی

فارسی به انگلیسی

checkered, check, chequered, cellular, honeycombed

chequered, cellular, honeycombed


check, checkered


فارسی به عربی

خلوی

مترادف و متضاد

alveolate (صفت)
خانه خانه، حفره دار

cellular (صفت)
خانه خانه، بافت سلولی، حجروی، سلول دار

شطرنجی


فرهنگ فارسی

تخلخل متخلخل

لغت نامه دهخدا

خانه خانه. [ ن َ / ن ِ / ن َ / ن ِ ] ( ص مرکب ، ق مرکب ) تخلخل. متخلخل. سوراخ سوراخ. ( ناظم الاطباء ). || بسیاربسیار. ( آنندراج ) :
ز گیسو نافه نافه مشک می بیخت
ز خنده خانه خانه قند میریخت.
نظامی.
با مظهری امروز بویرانه خویش
بودیم بفکر دل دیوانه خویش
ابر کرمی موج زد و پر کردیم
از مدح تو خانه خانه کاشانه خویش
حیاتی گیلانی ( از آنندراج ).
|| حجره حجره. ( ناظم الاطباء ). با خانه های متعدد. چون : «صفحه شطرنج و نرد خانه خانه است »، یعنی به اجزائی غالباً مربع و متساوی قسمت شده است ، شطرنجی شکل. || خانه بخانه :
شهرشهر و خانه خانه قصد کرد
نی رگش جنبید و نی رخ گشت زرد.
مولوی.


کلمات دیگر: