مترادف حرمان : بی بهرگی، بی نصیبی، سرخوردگی، شکست، محرومی، ناامیدی، ناکامروایی، ناکامی، ناکامیابی، نامرادی، نومیدی، یاس
متضاد حرمان : بهره وری، کامیابی
برابر پارسی : نومیدی، نا امیدی، ناکامی
privation, disappointment
frustration
بیبهرگی، بینصیبی، سرخوردگی، شکست، محرومی، ناامیدی، ناکامروایی، ناکامی، ناکامیابی، نامرادی، نومیدی، یاس ≠ بهرهوری، کامیابی
حرمان . [ ] (اِخ ) از دیه های خوی . (تاریخ قم ص 141).
حرمان . [ ح َ رَ ] (اِخ ) تثنیه ٔ حَرَم . مکه و مدینه . حرمین . دو حرم . || دو وادی است که آب هر دو در بطن لیث در یمن ریزد. (معجم البلدان ).
حرمان . [ ح ِ ] (اِخ ) حصنی است به یمن نزدیک دملوه .
خاقانی .
خاقانی .
خاقانی .
سعدی (گلستان ).
حافظ.
حرمان . [ ح ِ ] (ع مص ) بی روزی کردن . (زوزنی ) (دهار) (تاج المصادر بیهقی ) (ترجمان عادل ). بازداشتن . منع کردن . بی بهره کردن . بی بهرگی . ناامید کردن . نومید کردن .