مترادف خدشه : خراش، ساییدگی، آسیب، صدمه، فساد، گزند، تردید، شبهه، شک، عیب، سوسه
برابر پارسی : خراش، آسیب
blemish, dent, flaw, spot, stain, taint, wart
scratch, alteration
خراش، ساییدگی
آسیب، صدمه، فساد، گزند
تردید، شبهه، شک
سوسه
۱. خراش، ساییدگی
۲. آسیب، صدمه، فساد، گزند
۳. تردید، شبهه، شک
۴. عیب
۵. سوسه
خراش