کلمه جو
صفحه اصلی

حراج


مترادف حراج : ارزان فروشی، فروش ارزان، مزایده، من یزید

متضاد حراج : مناقصه

برابر پارسی : ارزان فروشی، فروش ویژه

فارسی به انگلیسی

auction, special sale, clearance sale

(sale by) auction


auction, clearance sale, sale


فارسی به عربی

بیع , مزاد

مترادف و متضاد

auction (اسم)
حراج، مزایده

sale (اسم)
حراج، بازار فروش، فروش

outcry (اسم)
حراج، فریاد، بیداد، غریو، داد

public sale (اسم)
حراج، مزایده

lavish (صفت)
حراج، سخاوتمند

ارزان‌فروشی، فروش‌ارزان، ≠ مناقصه


مزایده، من‌یزید


۱. ارزانفروشی، فروشارزان،
۲. مزایده، منیزید ≠ مناقصه


فرهنگ فارسی

فروش چیزی بمزایده، فروش کالادرحضورعدهای
( اسم ) مزایده چیزی را بمزایده گذاشتن
جمع حرجه

فروش ویژۀ کالا یا خدمات با قیمت کاهش‌یافته


فرهنگ معین

(حَ ) [ ع . ] (اِمص . ) چیزی را با مزایده به فروش گذاشتن .

لغت نامه دهخدا

حراج. [ ح ِ ] ( ع اِ ) ج ِ حَرَجة و حَرْج. ( منتهی الارب ). ج ِ حَرْج. جنازه های گبران. || ج ِ حِرْج. جامه های بر رسن افکنده خشک شدن را.

حراج. [ ح َ ] ( ع اِمص ) بمعرض بیع گذاشتن متاع در میان جماعتی ، تا آنکه بها بیشتر دهد بدو فروشند، و نام دیگر این نوع فروش مزایده است و لفظحراج عربی نیست ، چه در عربی حرج به معنی گناه و تنگی است که با این معنی مناسبت ندارد، و در اول این لفظ را مردم مصر اصطلاح کردند. ( از فرهنگ نظام ). مزایده. بر من یزید فروختن. بر من یزید گذاشتن. بر مزایده گذاشتن. اب انستاس کرملی گوید: حراج کلمه ای است که فروشندگان چند بار بر زبان آرند پیش از آنکه کالا را بطور قطع بفروشند، پس حراج باقی ماندن کالاست بر قیمتی نزد دلال و چنین بازار را بازار حراج گویند. ( نشوءاللغة العربیة ). و گاه حَرّاج با تشدید راء تلفظ کنند.

حراج. [ ح َرْ را ] ( ع اِمص ) رجوع به حَراج ( بدون تشدید ) شود.

حراج . [ ح َ ] (ع اِمص ) بمعرض بیع گذاشتن متاع در میان جماعتی ، تا آنکه بها بیشتر دهد بدو فروشند، و نام دیگر این نوع فروش مزایده است و لفظحراج عربی نیست ، چه در عربی حرج به معنی گناه و تنگی است که با این معنی مناسبت ندارد، و در اول این لفظ را مردم مصر اصطلاح کردند. (از فرهنگ نظام ). مزایده . بر من یزید فروختن . بر من یزید گذاشتن . بر مزایده گذاشتن . اب انستاس کرملی گوید: حراج کلمه ای است که فروشندگان چند بار بر زبان آرند پیش از آنکه کالا را بطور قطع بفروشند، پس حراج باقی ماندن کالاست بر قیمتی نزد دلال و چنین بازار را بازار حراج گویند. (نشوءاللغة العربیة). و گاه حَرّاج با تشدید راء تلفظ کنند.


حراج . [ ح َرْ را ] (ع اِمص ) رجوع به حَراج (بدون تشدید) شود.


حراج . [ ح ِ ] (ع اِ) ج ِ حَرَجة و حَرْج . (منتهی الارب ). ج ِ حَرْج . جنازه های گبران . || ج ِ حِرْج . جامه های بر رسن افکنده خشک شدن را.


فرهنگ عمید

۱. فروختن چیزی به قیمت پایین تر از قیمت اصلی آن.
۲. فروش چیزی به مزایده، فروش ملک یا کالا در حضور عدهای که هر کس بیشتر بخرد به او بدهند.
= حرج

۱. فروختن چیزی به قیمت پایین‌تر از قیمت اصلی آن.
۲. فروش چیزی به‌مزایده؛ فروش ملک یا کالا در حضور عدهای که هر‌کس بیشتر بخرد به ‌او بدهند.


حرج#NAME?


دانشنامه عمومی

حراج (فیلم). حراج فیلمی سینمایی، به تهیه کنندگی، نویسندگی و کارگردانی حسین شهابی ساختهٔ شده در سال ۱۳۹۲ است که از تاریخ ۱ مرداد ماه ۱۳۹۳ با سرگروهی سینما آزادی تهران، در سینماهای ایران اکران عمومی شده است. در این فیلم که سومین اثر سینمایی حسین شهابی پس از فیلم های (روز روشن) و (به خاطر مهدی) است، کاملاً از بازیگران تئاتر استفاده شده و هیچ بازیگر سرشناس سینمای ایران در آن حضور ندارد. فیلم حراج که در نمایش عمومی خود نطر مثبت منتقدان سینمای ایران را به همراه داشت، در اولین حضور بین المللی خود در کشور فرانسه و پس از آن در مونترال کانادا، استکهلم سوئد و شیکاگو آمریکا بروی پرده رفته است. سایت تاست آو سینمای نیویورک این فیلم را جزو ده فیلم برتر سال ۲۰۱۵ سینمای ایران معرفی کرده است.
فریبا خادمی
نسیم ادبی
مهسا آبیز
گیتی قاسمی
مریم سرمدی
محمد کارت
پریا ابراهیمی
محمد کارهمت
فروغ (فریبا خادمی) بعد از بیست سال زندگی مشترک با شوهرش (مشکات) می فهمد که او سه سال با زنی به نام ساغر (مهسا آبیز) رابطه داشته و بعد از اینکه ورشکسته شده، ساغر مهریه اش را به اجرا گذاشته و مشکات فعلاً در زندان است. فروغ برای خروج از بحران پیش آمده، تمام وسائل خانه اش را به حراج می گذارد تا…

فرهنگ فارسی ساره

فروش ویژه


فرهنگستان زبان و ادب

{sale} [اقتصاد] فروش ویژۀ کالا یا خدمات با قیمت کاهش یافته

پیشنهاد کاربران

کم بها_ارزان_بادبها_برباد_بردنی_همه برد_

حراج در اصل ( هراچ ) فارسی از ترکیب چهار واژه ( هر ؛ آ ؛ هر ؛چه ) درست شده که ( آ ) مخفف آمدن است و رویهم یعنی هر کس آمد وهر چه داد


کلمات دیگر: