مترادف خجالتی : آزرمگین، سربه زیر، شرم رو، شرم زده، شرمگین، شرمناک، کم رو، محجوب
متضاد خجالتی : پررو
برابر پارسی : آزرمگین، کمرو
shy, diffident, bashful, timid, timorous, blusher, sheepish, retiring, modest, shamefaced, blushing, mousy, wallflower
آزرمگین، سربهزیر، شرمرو، شرمزده، شرمگین، شرمناک، کمرو، محجوب ≠ پررو
(گفتاری) کمرو، خجول
یک دختر خوشگل ولی خجالتی
a beautiful but shy girl
کمرو، آزرمگین