کلمه جو
صفحه اصلی

حرفی


مترادف حرفی : الفبایی ، سرسری، بی مطالعه

متضاد حرفی : عددی

فارسی به انگلیسی

literal


on speaking terms


literal, on speaking terms, speaking, verbal

speaking, verbal


فارسی به عربی

حرفی

عربی به فارسی

تحت اللفظي , حرفي , لفظي , واقعي , دقيق , معني اصلي


مترادف و متضاد

الفبایی ≠ عددی


lettered (صفت)
فاضل، دانا، عالم، فرهنگی، حرفی، باسواد

literal (صفت)
دقیق، واقعی، حرفی، تحت اللفظی، لفظی

lexical (صفت)
حرفی، لغوی، واژه ای، کلمه ای، وابسته به فرهنگ لغات، وابسته به فرهنگ نویسی

۱. الفبایی ≠ عددی
۲. سرسری، بیمطالعه


فرهنگ فارسی

موسی بن سهل بن کثیر بن سیار الوشائ مکنی به ابو عمران منسوب به حرف از نواحی انبار از اسماعیل بن غلبه و یزید بن هارون روایت کند

لغت نامه دهخدا

حرفی. [ ح ُ فی ی ] ( ع ص نسبی ) خردل فروش. || توسعاً در اصطلاح مردم بغداد، بقال. ( سمعانی ).

حرفی. [ ] ( ص نسبی ) منسوب به حرفة، چند بطن از اعراب. ( سمعانی ).

حرفی. [ ح ُ ] ( اِخ ) عبدالرحمان بن عبیداﷲبن محمد... سمسار حرفی. از اهل بغداد و مکنی به ابوالقاسم است. از ابوبکر احمدبن سلمان ، و حمزةبن محمد دهقان ، و محمدبن حسن بن زیاد النقاش روایت دارد، و ابوالمعالی نبت بن بندار بقال و احمدبن علی بن ثابت خطیب از وی روایت کنند. خطیب او راتوثیق کرده است. در جمادی الاَّخره 236 هَ. ق. متولدشد و در شوال 323 هَ. ق. درگذشت. ( سمعانی ص 164 ).

حرفی. [ ح ُ ] ( اِخ ) موسی بن سهل بن کثیربن سیار الوشاء، مکنی به ابوعمران ، منسوب به حرف از نواحی انبار. از اسماعیل بن غلبة و یزیدبن هارون روایت کند و ابن السماک از وی. وی در ذی قعده 278 هَ. ق. درگذشت. ( معجم البلدان ). سمعانی نسبت این مرد را به حُرف به معنی بقال دانسته او را از اهل بغداد شمرد. ( سمعانی ص 164 ).

حرفی . [ ] (ص نسبی ) منسوب به حرفة، چند بطن از اعراب . (سمعانی ).


حرفی . [ ح ُ ] (اِخ ) عبدالرحمان بن عبیداﷲبن محمد... سمسار حرفی . از اهل بغداد و مکنی به ابوالقاسم است . از ابوبکر احمدبن سلمان ، و حمزةبن محمد دهقان ، و محمدبن حسن بن زیاد النقاش روایت دارد، و ابوالمعالی نبت بن بندار بقال و احمدبن علی بن ثابت خطیب از وی روایت کنند. خطیب او راتوثیق کرده است . در جمادی الاَّخره ٔ 236 هَ . ق . متولدشد و در شوال 323 هَ . ق . درگذشت . (سمعانی ص 164).


حرفی . [ ح ُ ] (اِخ ) موسی بن سهل بن کثیربن سیار الوشاء، مکنی به ابوعمران ، منسوب به حرف از نواحی انبار. از اسماعیل بن غلبة و یزیدبن هارون روایت کند و ابن السماک از وی . وی در ذی قعده ٔ 278 هَ . ق . درگذشت . (معجم البلدان ). سمعانی نسبت این مرد را به حُرف به معنی بقال دانسته او را از اهل بغداد شمرد. (سمعانی ص 164).


حرفی . [ ح ُ فی ی ] (ع ص نسبی ) خردل فروش . || توسعاً در اصطلاح مردم بغداد، بقال . (سمعانی ).


گویش مازنی

/harfi/ هم کلام - پس از قهر طولانی آشتی کردن و با طرف مقابل هم سخن و هم کلام شدن

۱هم کلام ۲پس از قهر طولانی آشتی کردن و با طرف مقابل هم سخن ...



کلمات دیگر: