مترادف خاطی : بزهکار، خطاکار، خلافکار، گناهکار، گنهکار، متخلف، مجرم، مقصر
متضاد خاطی : درستکار، صالح، مصیب
برابر پارسی : گناهکار، بزه کار، لغزشکار
sinful, guilty, sinner, wrongdoer
نادرست , پراز غلط , غلط , اشتباه , مغلوظ , نا درست , ناراست , غير دقيق , غلط دار , تصحيح نشده , معيوب , ناقص , ناجور , ناسالم , ناخوش , ناصحيح , خطا , تقصير و جرم غلط , غير منصفانه رفتار کردن , بي احترامي کردن به , سهو
بزهکار، خطاکار، خلافکار، گناهکار، گنهکار، متخلف، مجرم، مقصر ≠ درستکار، صالح، مصیب