مترادف خباز : نان پز، نانوا
برابر پارسی : نانوا
نانوا , خباز
نانپز، نانوا
خباز. [ خ َب ْ با ] (اِخ ) حنا افندی . رئیس دانشکده ٔ ملی حمص . او راست : 1- «البرد القشیب فی مطارف التهذیب » 2- مجموع خطابه های ادبی که به سال 1910 م . برای شاگردان خود در حمص القاء کرده است . وی سفری بدور زمین کرد و ذکر آن در جامع التصانیف الحدیثه آمده است . (از معجم المطبوعات ستون 818).
سنائی .
سیفی (ازآنندراج ).
خباز. [ خ ُب ْ با ] (ع اِ) نام گیاهی است . رجوع به «خبازی » شود. (از منتهی الارب ) (از متن اللغة) (از معجم الوسیط) (از البستان ) (از تاج العروس ) (ناظم الاطباء).
نانوا#NAME?