صفحه اصلی
حبسی
مترادف حبسی
: زندانی، محبوس
متضاد حبسی
: آزاد
بستن
فارسی به انگلیسی
مترادف و متضاد
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
فرهنگ عمید
فارسی به انگلیسی
imprisonment
prisoner
مترادف و متضاد
imprisonment
(اسم)
حبس، زندانی شدن، حبسی، دوره زندانی را گذراندن
زندانی ≠ آزاد
محبوس
۱. زندانی
۲. محبوس ≠ آزاد
فرهنگ فارسی
( صفت ) آنکه در حبس است زندانی .
لغت نامه دهخدا
حبسی. [ ح َ ] ( ص نسبی ) زندانی. بندی. محبوس. مسجون. دوستاقی. دوستاخی.
فرهنگ عمید
محبوس، زندانی.
کلمات دیگر: