کلمه جو
صفحه اصلی

خبط کردن

فارسی به انگلیسی

err, to make a mistake

to make a mistake


err


فارسی به عربی

زغب

مترادف و متضاد

mistake (فعل)
اشتباه کردن، سهو کردن، خطا کردن، خبط کردن، درست نفهمیدن

fluff (فعل)
باد کردن، اشتباه کردن، نرم کردن، کرکدار شدن، خبط کردن

فرهنگ فارسی

اشتباه کردن براه غلط رفتن

لغت نامه دهخدا

خبط کردن. [ خ َ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) اشتباه کردن. براه غلط رفتن. بر اشتباه رفتن. بخطا افتادن. از راه مستقیم منحرف شدن. بناصواب رفتن .


کلمات دیگر: