کلمه جو
صفحه اصلی

حد نصاب

فارسی به انگلیسی

quorum, peg, record

peg, quorum, record


مترادف و متضاد

quorum (اسم)
حد نصاب، اکثریت لازم برای مذاکرات

دانشنامه عمومی

حدِّ نِصاب کمینهٔ شمارِ نیازمند (حداقّل تعداد لازم) برای برگزاری یک نشست است. برپایهٔ حد نصاب قانونی، شمار باشندگان یک مجلس شورایی یا هر بنیادی دیگر، باید برابر با نیمی از اعضای آن باشد تا مصوبات آن نشست قانونی گردد.

حداقل اعضای لازم برای رسمیت جلسه. || حداقل امتیاز یا مقدار لازم برای احراز چیزی. || معادل quorum در انگلیسی: the minimum requirement in the number of something to meet a condition


پیشنهاد کاربران

کمینه نیاز

در پارسی " ترازین " ، " مرزدار "

حداقل اعضای لازم برای رسمیت جلسه

پارسیش میشه اندازه نیاز
حداقل نصاب
کمینه نشانه نگر
حد نصاب واژه ایست تازی و البته این دوواژه با هم لغزش دارد یا غلط است، چون حد میشود اندازه و نصاب کسره زیر نون، میشود اندازه ای از چیزی پارسی ایندو میشه اندازه اندازه از چیزی مثلا اندازه اندازه چوبها و میبینیم همگی لغزش دارند، بهترینجایگزینی پارسی این دوواژ ، اندازه نیاز یا اندازه نشانه نیاز است، یا مخفف اندیاز یا اندنشایاز ، است

سلام
حد خب همه میدونیم که به معنی اندازه هست
نصاب هم یعنی حد ، اصل ، مرجع
برابر پارسی اون میشه سازنده ، آغاز هر چیزی ، اندازه ای از چیزی
خب حالا مطابقت میدیم
حد و نصاب مترادف هستند ولی در اینجا با دو معنی متفاوت یک واژه ی جدید و در نتیجه یک معنی تازه میسازند .
حد اصل و حد مرجع یه جوری معنی مقدار کامل و میزان کآمل رو میرسونه
در معنی پارسی
میشه اندازه ی سازنده ، اندازه ای برای آغاز چیزی
ولی معنی سوم که مترادف اونه رو دیگه در اینجا کنار حد نمی زاریم
و در کل اگه نگاهی به ترکیب ها کنیم
معنی مقدار کافی ، اندازه ی کافی و مورد نیاز رو میرسونه



محدوده مشخص


کلمات دیگر: