کلمه جو
صفحه اصلی

خالدار


برابر پارسی : فندین، پرش

فارسی به انگلیسی

spotted, marked with a mole, dapple, having a beauty-spot or mothers mark

spotted, having a beauty-spot or mother's mark


dapple


فارسی به عربی

بقع

مترادف و متضاد

guttate (صفت)
خال خال، خالدار

brindle (صفت)
راه راه، خط دار، رنگ راه راه، خال دار

spotted (صفت)
خال دار، خال خال، لک زده

speckled (صفت)
خال دار

mottled (صفت)
خال دار، ابری، لکه دار، لکه لکه

لغت نامه دهخدا

خالدار. ( نف مرکب ) آنکه خال دارد. صاحب خال. مرقش. اشیم. منقط :
ز لعل خالدار گلرخان بیدل مباش ایمن
بلای جان بود با هم چو آمیزد می و افیون.
بیدل ( از آنندراج ).

فرهنگ عمید

دارای خال.

دانشنامه عمومی

خالدار، روستایی است از توابع بخش لاجان و در شهرستان پیرانشهر استان آذربایجان غربی ایران.
این روستا در دهستان لاهیجان غربی قرار داشته و بر اساس سرشماری سال ۱۳۸۵ جمعیت آن ۳۲۶ نفر (۵۵ خانوار)بوده است.

گویش مازنی

نام گاوی با پوست دورنگ


/Khaal daar/ نام گاوی با پوست دورنگ
/Khaal daar/ نامی برای گاو سیاه رنگ و خال خالی

واژه نامه بختیاریکا

اَوزِه


کلمات دیگر: