چربش و چربی .
دهنیت
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
دهنیت. [ دُ نی ی َ ] ( ع اِمص ) چربش و چربی. ( ناظم الاطباء ). چربی و روغن خواه نباتی خواه حیوانی. ( غیاث ) ( آنندراج ). و رجوع به دهن شود.
دهنیة. [ دُ نی ْ ی َ ] ( ع اِ ) چربی و روغن خواه نباتی ، خواه حیوانی. ( آنندراج ). و رجوع به دهنیت شود.
دهنیة. [ دَ نی ْ ی َ ] ( ع مص ) رسیدن امری. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || آرمیدن دریا. || داهی شدن. || رفتن به رفق. || میان پای از هم بازنهادن. ( تاج المصادر بیهقی ).
دهنیة. [ دُ نی ْ ی َ ] ( ع اِ ) چربی و روغن خواه نباتی ، خواه حیوانی. ( آنندراج ). و رجوع به دهنیت شود.
دهنیة. [ دَ نی ْ ی َ ] ( ع مص ) رسیدن امری. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || آرمیدن دریا. || داهی شدن. || رفتن به رفق. || میان پای از هم بازنهادن. ( تاج المصادر بیهقی ).
دهنیت . [ دُ نی ی َ ] (ع اِمص ) چربش و چربی . (ناظم الاطباء). چربی و روغن خواه نباتی خواه حیوانی . (غیاث ) (آنندراج ). و رجوع به دهن شود.
کلمات دیگر: