کلمه جو
صفحه اصلی

خور تامیش

فرهنگ فارسی

بترکی مرده که شیطان بجسد او در شود و در میان زندگان پدیدار آید و چنین کس را بعقیده ترکان باید سنگسار کرد و کشت .

لغت نامه دهخدا

خورتامیش. [ خُرْ تام ْ می ] ( ترکی ، اِ ) بترکی مرده ای که شیطان به جسد او درشود و در میان زندگان پدیدار آید و چنین کس را بعقیده ترکان باید سنگسار کرد و کشت. ( یادداشت مؤلف ).


کلمات دیگر: