فال گیرانیدن
تفئیل
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
تفئیل. [ ت َ ] ( ع مص ) فال گیرانیدن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).
تفییل. [ ت َ ] ( ع مص ) ضعیف رأی خواندن. ( تاج المصادر بیهقی ). زشت کردن رأی کسی را و منسوب کردن به خطا و سستی رأی و سست رأی گفتن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ): مدحت بقول صادق لم تفیل ؛ ای لم یفیل رأیک. ( اقرب الموارد ).
کلمات دیگر: