کلمه جو
صفحه اصلی

خورای

فرهنگ فارسی

خوراک اندک قوت لایموت

لغت نامه دهخدا

خورای.[ خوَ / خ ُ ] ( اِ ) خوراک اندک. قوت لایموت. || ( ص ) مرتب. لطیف. بانزاکت. ( ناظم الاطباء ). || ( نف ) لایق. خورا. درخور. رجوع به خورا شود.


کلمات دیگر: