کلمه جو
صفحه اصلی

کوتاه جامه

فرهنگ فارسی

که لباس او کوتاه باشد.

لغت نامه دهخدا

کوتاه جامه. [ م َ / م ِ ] ( ص مرکب ) که لباس او کوتاه باشد :
آنچه کوتاه جامه شد جسدش
کردم از نظم خود درازقدش.
نظامی.


کلمات دیگر: