( خود آگاهی داشتن ) آگاهی بچیزی بدون واسطه داشتن
خوداگاهی داشتن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
( خودآگاهی داشتن ) خودآگاهی داشتن. [ خوَدْ / خُدْ ت َ] ( مص مرکب ) آگاهی بچیزی بدون واسطه داشتن. اطلاع به امری بدون واسطه داشتن. شناختن امری بقریحه خود.
کلمات دیگر: