کلمه جو
صفحه اصلی

بزا

فرهنگ فارسی

کجی پشت نزدیک سرین و یا مشرف شدن وسط پشت بر سرین یا بیرون آمدگی سینه و در آمدگی پشت و بیرون آمدگی سرین .

لغت نامه دهخدا

بزا. [ ب َ ] ( نف ) وزا.( یادداشت بخط دهخدا ). رجوع به بزیدن و وزیدن شود.

بزا. [ ب َ ] ( ع اِمص )بَزی ̍. کجی پشت ، نزدیک سرین و یا مشرف شدن وسط پشت بر سرین یا بیرون آمدگی سینه و درآمدگی پشت یا بیرون آمدگی سرین. ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) ( منتهی الارب ).

بزا. [ ب َ ] (نف ) وزا.(یادداشت بخط دهخدا). رجوع به بزیدن و وزیدن شود.


بزا. [ ب َ ] (ع اِمص )بَزی ̍. کجی پشت ، نزدیک سرین و یا مشرف شدن وسط پشت بر سرین یا بیرون آمدگی سینه و درآمدگی پشت یا بیرون آمدگی سرین . (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (منتهی الارب ).



کلمات دیگر: