فریدون صفت . آن که شکوه و شوکت فریدون دارد .
فریدون فر
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
فریدون فر. [ ف ِ رِ ف َ ] ( ص مرکب ) فریدون صفت. آنکه شکوه و شوکت فریدون دارد :
خواجه احمد آن رئیس عادل پیروزگر
آن فریدون فر کیخسرودل رستم براز.
خواجه احمد آن رئیس عادل پیروزگر
آن فریدون فر کیخسرودل رستم براز.
منوچهری.
شکست بر لشکر آن خسرو فریدون فر نیفتاده. ( حبیب السیر ). رجوع به فریدون شود.کلمات دیگر: