لقب دو تن از شاهان دیلمی : ۱ - مغیث الدین فنا خسرو ابو شجاع بن رکنالدوله حسن پادشاه مقتدر از سلسله آل بویه ( جل. ۳۳۸ ه.ق / ۹۴۹ م . ف. ۳۷۲ ه.ق . ۹۸۲ م . ) . عماد الدوله در سال ۳۳۸ ه.ق . بنا بوصیتی که در حضور اعیان و رجال کشور کرد جانشینی خود و امارت فارس را بعضدالدوله تفویض نمود . عضدالدوله چون بامارت رسید در آغاز بلامنازع بود و اعیان و بزرگان کشور نسبت بوی کمال احترام را مرعی میداشتند و آرامش در قلمرو او حکمفرما بود . حکومت اصفهان و حوالی آنرا در آن زمان پدر وی رکن الدوله داشت و اهواز و خوزستان و بغداد تحت نفوذ عم او معزالدوله بود . حکومت کرمان و قسمت جنوب شرقی ایران نیز با یکی از عمال آل بویه موسوم به محمد بن الیاس بود و وی در طریق بندگی و اطاعت نسبت بعضدالدوله راه دوستی و وداد می سپرد اما این آرامش دیری نپایید . در سال ۳۵۷ فرستاده وی یاسع ابن محمد اسماعیل در کرمان از در شورش و طغیان در آمد و علم استقلال برافراشت و جمعی را دور خود گرد آورد و با لشکری عظیم از سیرجان بیرون آمد و دست تجاوز بمتصرفات عضدالدوله زد . عضدالدوله با شنیدن این خبر پسر خود ابوالفوارس را با گروهی از لشکریان بکرمان فرستاد و او بر یاسع غلبه کرد و فتنه کرمان را خواباند . سپس عضدالدوله بر عمان تاخت و آنجا را نیز ضمیمه متصرفات خود کرد . معزالدوله در ۳۵۶ در گذشت و پیش از مرگ پسر خود بختیار ( عزالدوله ) را بجانشینی خود تعیین نمود و باو وصیت کرد که از پسر عم خود عضدالدوله اطاعت کند و در امور مملکت با او مشورت نماید . بختیار برخلاف نصیحت پدر مشغول لهو و لعب گردید . در همان اوقات ابوالفرج . که حکمرانی عمان را داشت آن حدود را بعضدالدوله واگذاشت و در سال ۳۵۷ این امیر کرمان را از آل الیاس گرفت . رفتار جاهلانه بختیار با ترکان در بغداد موجب قیام رئیس آنان سبکتگین نام گردید و این شخص در غیاب وی منزل او را محاصره کرد و اتباع و اقوامش را دستگیر نمود و بغداد را در تصرف خویش آورد عزالدوله از اهواز بواسط رفت . طولی نکشید که سبکتگین درگذشت و ریاست ترکان بغداد به الپتگین نام رسید و او کار بر عزالدوله سخت گرفت بقسمی که مجبور شد از رکن الدوله و عضدالدوله یاری بخواهد . عضدالدوله در ۳۶۴ بطرف بغداد حرکت کرد و آن شهر را از ترکان گرفت ولی طمع در دارالخلافه بست و بتدابیر مخصوص عزالدوله را باستعفا واداشت و او را دستگیر ساخت . چون این خبر برکن الدوله رسید خود را از سریر بزمین افکند و از خوردن و آشامیدن دست کشید و از شدت غم بمرضی مبتلی شد که دیگر از آن خلاص نگردید . وی برای گوشمالی پسر خود عزم تسخیر بغداد کرد . عضدالدوله برای جلب رضایت پدر رسولی بدربار او به ری فرستاد و چون رسول شروع باظهار مطلب کرد رکن الدوله دست به نیزه زد و خواست او را بقتل رساند ولی چون غضبش تسکین یافت گفت : [ بفلان بگویید آیا لشکر کشی تو ببغداد برای این بود که با برادر زاده من کمک کنی یا اینکه جای او را بگیری ? آیانمیدانی که من بکرات بحسن فیروزان کمک کردم و با من خویشاوندی نداشت . جان و مال خود را برای او در معرض خطر گذاشتم و همینکه فاتح شدم مملکتش را باو رد کردم و یک درهم از او تقاضا نکردم همچنین ابراهیم بن مرزبان را یاری کردم و او را باذربایجان عودت دادم وزیر و لشکر خود را بکمکش فرستادم و از او دیناری نگرفتم تا نام نیک باقی ماند و اساس فتوت و مردانگی متزلزل نشود حال تو برای چند درهمی که خرج کردی بر من و برادر زاده ام منت می نهی و طمع در املاک او داری ? ] عضدالدوله چون از حال پدر آگاه شد چاره جز این ندید که بغداد را به عزالدوله واگذارد و بفارس مراجعت کند . در سنه ۳۶۶ رکن الدوله وفات کرد و قبل از فوتش عذر پسر را بپذیرفت و او را جانشین خود کرد همدان و اطراف آنرا بفخرالدوله و اصفهان را بمویدالدوله ( دو پسر دیگر ) تفویض نمود و بدانان نصیحت کرد که پس از وی از عضدالدوله اطاعت کنند و ترک هر گونه خلاف و نفاقی نمایند . عضدالدوله معروفترین امیر آل بویه است و در طول سلطنت خویش در فتح بلاد و آبادی شهرهاو ساختن کاخها همت گماشت . در ابتدای حکمرانی او عزالدوله بنای مخالفت با او گذاشت و حتی خواست با او بجنگد و شیراز را بگیرد . در سال ۳۶۷ عضدالدوله وارد بغداد شد و بختیار را بحکومت شام فرستاد ولی چون باز آن جوان سر از اطاعت بپیچید و بجنگ برخاست عضدالدوله او را شکست داد و اسیر کرد و بکشت . پس از آن موصل را بگرفت و سال بعد میافارقین دیار بکر و بلاد دیگر بدست او فتح شد و اقتدار او از سواحل دریای عمان تا شام و حدود مصر مسلم گردید و نخستین بار در بغداد خطبه بنام او خواندند .عضدالدوله در آبادی بغداد کوشید مساجد و بازارها را آباد کرد قنوات پر شده را بجریان انداخت صاحبان املاک خراب شده را امر کرد تا آن اراضی را آباد کنند برای پیشوایان دین علما و موذنان قاریان غریبان و ضعفایی که در مساجد منزل میکردند وظیفه معنی کرد . راه عراق تا مکه را آباد ساخت . برای فقرای مجاور مکه و مدینه و عتبات نفقه معین کرد . دانشمندان علوم مختلف را مورد التفات قرار داد و حتی نصرانیان از خوان کرم او بی بهره نماندند . وی بوزیر خود نصر بن هارون که عیسوی بود اجازه داد تادیرها را آباد کنند و فقرای عیسوی را مورد توجه قرار دهند . موید الدوله برادر عضدالدوله که حکمرانی اصفهان را داشت در طول این مدت سر از اطاعت برادر نپیچید و طرف توجه او بود . بر خلاف او فخرالدوله از همان ابتدا اظهار مخالفت کرد . بنابراین عضدالدوله چون امور عراق عرب را منظم کرد بگوشمالی فخرالدوله برخاست و در سال ۳۶۹ ه.ق . بلاد او را تسخیر نمود . فخرالدوله نزد شمس المعالی قابوس بن وشمگیر پناهنده گشت و قابوس نه فقط او را پناه داد بلکه وی را در املاک خود شریک گردانید .عضدالدوله متصرفات فخرالدوله را بمویدالدوله داد و او را از جانب خویش حکمفرمای آن حدود کرد. سپس دینور و نهاوند را بگرفت و کردان اطراف موصل را شکست داد. عضدالدوله برادر خود فخرالدوله را از قابوس بخواست و چون مسئولش باجابت مقرون نگردید مویدالدوله را بجنگ او فرستاد . در سال ۳۷۱ گرگان بدست موید الدوله افتاد و طرفداری نوح بن منصور سامانی از قابوس و فرستادن لشکر بدان صوب سودی نبخشید. سال بعد ( ۳۷۲ ه.ق . ) عضدالدوله بواسطه شدت مرض صرع جهان را بدرود گفت و فوت او در مجامع و طبقات مختلف اثری عظیم بخشید چه این امیر مردی بود عاقل فاضل با سیاست با هیبت طرفدار فضلا و دانشمندان مروج علم و معرفت آباد کننده شهرها و ستگیر ضعفا. خود شخصا با علما و فضلا مباحثه میکرد و ازین جهت بارگاهش مجمع دانشمندان گردید و کتابها بنام او نوشته اند از قبیل [ ایضاح ] در صرف [ حجت ] در قرائت [ ملکی ] در طب [ تاجی ] در تاریخ و شاعرانی نظیر متنبی قصاید در مدح او سروده اند . عضدالدوله همه ادیان و مذاهب را محترم میشمرد و فقرای آنان را مورد رافت قرار میداد . وی شیعی مذهب بود و از آثار او بند امیر در فارس است . جنازه عضدالدوله را در جوار حرم علی ۴ بن ابی طالب بخاک سپردند . ۲ - امیر مغیث الدین فنا خسرو شهاب امیرالمومنین ( ق. ۶ - ۵ ه. ) ممدوح عثمان مختاری .
احمد میرزا بن فتحعلی شاه قاجار شاهزاده قاجاری و از رجال قرن سیزدهم هجری در ایران وی پدر سپهسالار وجیه الدوله میرزا و مولف تاریخ عضدی است
احمد میرزا بن فتحعلی شاه قاجار شاهزاده قاجاری و از رجال قرن سیزدهم هجری در ایران وی پدر سپهسالار وجیه الدوله میرزا و مولف تاریخ عضدی است