از شاهزاده های قاجار است که شعر نیز می گفته و قا آنی بر مجموعه اشعار او مقدمه نوشته است .
فریدون نسب
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
فریدون نسب. [ ف ِ رِ ن َ س َ ] ( ص مرکب ) آنکه نسب او به فریدون رسد. از نسل فریدون. || بکنایت آنکه تبار عالی دارد و بزرگ زاده است :
فریدون نسب شاه بهمن نژاد
چو برخاست از اول بامداد.
فریدون نسب شاه بهمن نژاد
چو برخاست از اول بامداد.
نظامی.
کلمات دیگر: