کلمه جو
صفحه اصلی

واصفی هروی

فرهنگ فارسی

شاعریست که مولف آنتدراج بنقل از تذکره سراج الشعرا درباره او نویسد : از شعرای صاحب قدرت زمان بوده و در هرات نشوئ و نما یافته غزالی دارد که به چهار بحر میتوان خواند : رمل مسدس محذوف فاعلاتن فاعلاتن فاعلن رمل مخبون سالم صدرو ابتدا محذوف : فاعلاتن فاعلاتن فعلن مربع مقطوع مستفعلن مستفعلن فاعلات خفیف مخبون مقصور فاعلاتن مفاعلن فعلات .

لغت نامه دهخدا

واصفی هروی. [ ص ِ ی ِ هَِ رَ ] ( اِخ ) شاعری است که مؤلف آنندراج بنقل از تذکره سراج الشعراء درباره او نویسد: «از شعرای صاحب قدرت زمان بوده و در هرات نشو و نما یافته. غزلی دارد که به چهار بحر میتوان خواند: رمل مسدس محذوف ، فاعلاتن فاعلاتن فاعلن ، رمل مخبون سالم ْ صدر و ابتدا محذوف ، فاعلاتن فعلاتن فعلن. مربع مقطوع مستفعلن مستفعلن فاعلات.خفیف مخبون مقصور، فاعلاتن مفاعلن فعلات. اینک غزل :
نرگس جادوی تو آهوی چین
نافه آهوی تو خال جبین
هندوی گیسوی تو حامی کفر
غمزه خونی تو ماحی دین
صورت ابروی تو قبله نما
ساجد ابروی تو روی زمین
یک سر موی تو و ملک جهان
یک گل روی تو و خلد برین
واصفی از قد تو دیوانه است
مضطرب از خط تو زار و حزین.
مؤلف صبح گلشن درباره وی نویسد: «واصفی هروی به تکمیل فن شاعری و تتبع مولانا کاتبی مصروف میماند» و پس از این دو بیت از غزلی را که نقل کردیم آرد و گوید: «غزل اوست که به سه بحر آن را توان خواند».


کلمات دیگر: