کلمه جو
صفحه اصلی

ناخوشبوی

لغت نامه دهخدا

ناخوشبوی. [ خوَش ْ / خُش ْ] ( ص مرکب ) بدبوی. کریه. عفن. گندیده. که بوی خوشی ندارد. که خوشبوی نیست. مقابل خوشبوی : و بباید دانست که ریم سپید هموار که ناخوشبوی نباشد دلیل آن باشد که طبیعت قوی است. ( ذخیره خوارزمشاهی ).


کلمات دیگر: