کلمه جو
صفحه اصلی

ناداده

لغت نامه دهخدا

ناداده. [ دَ / دِ ] ( ن مف مرکب ) نداده. ادا نکرده. نگفته : معتصم گفت یا اباعبداﷲ چون روا داشتی پیغام ناداده گذاردن ؟ ( تاریخ بیهقی ص 174 ).
بادام دو مغز است که از خنجر الماس
ناداده لبش بوسه سراپای فسان را.
انوری.


کلمات دیگر: