ناداده. [ دَ / دِ ] ( ن مف مرکب ) نداده. ادا نکرده. نگفته : معتصم گفت یا اباعبداﷲ چون روا داشتی پیغام ناداده گذاردن ؟ ( تاریخ بیهقی ص 174 ).
بادام دو مغز است که از خنجر الماس
ناداده لبش بوسه سراپای فسان را.
بادام دو مغز است که از خنجر الماس
ناداده لبش بوسه سراپای فسان را.
انوری.