کلمه جو
صفحه اصلی

ناخوشند

لغت نامه دهخدا

ناخوشند. [ خوَش ْ / خُش ْ ن ُ ] ( ص مرکب ) ناخوشنود. ناراضی :
پدرکز پسر هیچ ناخوشند است
بدان کان پسر تخم و بار بد است.
فردوسی.


کلمات دیگر: