کلمه جو
صفحه اصلی

نادروائی

لغت نامه دهخدا

نادروائی. [ دَرْ ] ( حامص مرکب ) ضرورت نداشتن. ( حاشیه دره نادره از برهان قاطع ) : ابواب کنوز نادری را به دست بی پروائی و نادروائی گشوده از نادانی بادانی و اقاصی... در صدد تبذیر و اسراف برآمد. ( دره نادره چ جعفر شهیدی ص 704 ).


کلمات دیگر: