( مصدر ) نرم کردن چیزی را بطوری که ناخن در آن بندشود: میکند امروز صائب موم نی در ناخنم من که ناخن گیرمیکردم باهن خاره را. ( صائب )
ناخن گیر کردن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
ناخن گیر کردن. [ خ ُ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) نرم کردن. چیزی را نرم کردن که ناخن در آن بند شود :
میکند امروز صائب موم نی در ناخنم
من که ناخن گیر میکردم به آهن خاره را.
میکند امروز صائب موم نی در ناخنم
من که ناخن گیر میکردم به آهن خاره را.
صائب ( از آنندراج ).
کلمات دیگر: