( مصدر ) عبور دادن گذارندن : گذارده برد سپه را زده دوازده رود بمرکبان بیابان نورد کوهگذار . ( فرخی )
گذاره بردن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
گذاره بردن. [ گ ُ رَ / رِب ُ دَ ] ( مص مرکب ) عبور دادن. گذراندن :
گذاره برد سپه راز ده دوازده رود
به مرکبان بیابان نورد کوه گذار.
گذاره برد سپه راز ده دوازده رود
به مرکبان بیابان نورد کوه گذار.
فرخی.
کلمات دیگر: