کلمه جو
صفحه اصلی

واط

عربی به فارسی

وات , واحد اندازه گيري الکتريسيته


فرهنگ فارسی

مره است برای واط یعنی یکمرتبه زیارت کردن قوم را یا جای بلند از زمین

لغت نامه دهخدا

وأط. [ وَءْطْ ] ( ع مص ) زیارت کردن قوم. || برانگیخته شدن. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). || برانگیختن. ( منتهی الارب ).


کلمات دیگر: