کلمه جو
صفحه اصلی

گر زدن

فارسی به انگلیسی

blaze, flare, flare-up


blaze, flare, flare-up, to burn quickly

to burn quickly


لغت نامه دهخدا

گر زدن . [ گ ُ زَ دَ ] (مص مرکب ) الو گرفتن . مشتعل شدن . گرازه کشیدن . گره زدن (در تداول مردم قزوین ).


گر زدن. [ گ ُ زَ دَ ] ( مص مرکب ) الو گرفتن. مشتعل شدن. گرازه کشیدن. گره زدن ( در تداول مردم قزوین ).، گرزدن. [ گ ُ رَ دَ ] ( مص ) چاره کردن و علاج نمودن باشد. ( برهان ) ( آنندراج ). مصحف گزردن. گزریدن. ( حاشیه برهان چ معین ).


کلمات دیگر: