کلمه جو
صفحه اصلی

واشم

فرهنگ فارسی

نام رودی و شهری در معجم البلدان دیده نشد .

لغت نامه دهخدا

واشم . [ ش ِ ] (اِخ ) نام رودی و شهری . (ناظم الاطباء). در معجم البلدان دیده نشد.


واشم. [ ش ِ ] ( ع ص ) نعت فاعلی از وشم به معنی اندام را بسوزن آژدن و نیله پاشیدن برآن. ( منتهی الارب ). خال کوبنده. ( از اقرب الموارد ).

واشم. [ ش ِ ] ( اِخ ) نام رودی و شهری. ( ناظم الاطباء ). در معجم البلدان دیده نشد.

واشم . [ ش ِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از وشم به معنی اندام را بسوزن آژدن و نیله پاشیدن برآن . (منتهی الارب ). خال کوبنده . (از اقرب الموارد).


دانشنامه عمومی

Washem با کسره ش بمعنی باز پس شدن بشم واشم یعنی باهم راهی شدن وبازگشتن



کلمات دیگر: