کلمه جو
صفحه اصلی

ننگی

فرهنگ فارسی

ننگین . سرافکنده و شرمسار و خجلت زده و بی اعتبار و بی ارج و خفیف .

لغت نامه دهخدا

ننگی. [ ن َ ] ( ص نسبی ) ننگین. سرافکنده و شرمسار و خجلت زده و بی اعتبار و بی ارج و خفیف :
بکوشم که ننگی نگردم به کار
به نزدیک آن نامور شهریار.
فردوسی.
بدو گفت بیژن مرا زین سخن
به پیش جهاندار ننگی مکن.
فردوسی.
بدو گفت رهام کای تاجور
بدین کار ننگی مگردان گهر.
فردوسی.
اگر کند بودی گشاد برم
از این زخم ننگی شدی گوهرم.
فردوسی.
فرومایه را دور دار از برت
مکن آنکه ننگی شود گوهرت.
اسدی.

دانشنامه عمومی

ننگی (به ارمنی: Cəmiyyət) یک منطقهٔ مسکونی در جمهوری آرتساخ است که در استان مارتونی واقع شده است.

گویش مازنی

/nangi/ چنگ کشیدن

چنگ کشیدن



کلمات دیگر: