( اسم ) کاج .
ریا کردن در کار خود ٠ یا جمع نوجه ٠ یا بعضی گویند درختی است شبیه به صنوبر ٠ یا مزید موخر امکنه است : زرنوج ٠ قنوج ٠
ریا کردن در کار خود ٠ یا جمع نوجه ٠ یا بعضی گویند درختی است شبیه به صنوبر ٠ یا مزید موخر امکنه است : زرنوج ٠ قنوج ٠
مجد همگر (از رشیدی ).
نوج . [ ن َ ] (ع مص ) ریاکردن در کار خود. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || (اِ) ج ِ نَوجة. رجوع به نوجة شود.
۱جوانه ی درخت ۲نهال تازه رسته ۳مرحله ای در رشد شالی