خشم گرفتن
مرمره
فرهنگ فارسی
خشم گرفتن
لغت نامه دهخدا
مرمره. [ م َ م َ رَ] ( اِخ ) ( دریای... ) بحر مرمر. بحر مرمره. نام قدیمی آن پرپنتید است. دریایی کوچک است بین ترکیه آسیا و ترکیه اروپا ( بین شبه جزیره بالکان و شبه جزیره آسیای صغیر ) که از سمت مشرق بوسیله بغاز بسفر به دریای سیاه و از سمت مغرب ازراه تنگه داردانل به دریای مدیترانه اتصال دارد.
مرمره. [ م َ م َ رَ ] ( اِخ ) ( مجمعالجزایر... ) نام مجمعالجزایری است در دریای مرمره متشکل از چندین جزیره ٔکوچک در کنار سواحل شمالی آناطولی ( آسیای صغیر ). این جزایر به مناسبت داشتن معادن مرمر و محصولاتی از قبیل زیتون و انگور شهرت دارند. تعداد سکنه آن بالغ بر 10 هزارتن است و شغل قاطبه اهالی صید ماهی است.
مرمره . [ م َ م َ رَ ] (اِخ ) (مجمعالجزایر...) نام مجمعالجزایری است در دریای مرمره متشکل از چندین جزیره ٔکوچک در کنار سواحل شمالی آناطولی (آسیای صغیر). این جزایر به مناسبت داشتن معادن مرمر و محصولاتی از قبیل زیتون و انگور شهرت دارند. تعداد سکنه ٔ آن بالغ بر 10 هزارتن است و شغل قاطبه ٔ اهالی صید ماهی است .
مرمره . [ م َ م َ رَ] (اِخ ) (دریای ...) بحر مرمر. بحر مرمره . نام قدیمی آن پرپنتید است . دریایی کوچک است بین ترکیه ٔ آسیا و ترکیه ٔ اروپا (بین شبه جزیره ٔ بالکان و شبه جزیره ٔ آسیای صغیر) که از سمت مشرق بوسیله ٔ بغاز بسفر به دریای سیاه و از سمت مغرب ازراه تنگه ٔ داردانل به دریای مدیترانه اتصال دارد.
مرمرة. [ م َ م َ رَ ] (ع مص ) خشم گرفتن . (منتهی الارب ). غضب . (اقرب الموارد). || روان کردن آب را بر زمین . || (اِ) باران بسیار. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
گویش مازنی
شیب تند با زاویه ی باز