کلمه جو
صفحه اصلی

مسکی

عربی به فارسی

مشکبار , مشک دار


فرهنگ فارسی

برنگ سیاه

لغت نامه دهخدا

مسکی. [ م ِ ] ( ص نسبی ) منسوب به مسک و معامله آن. ( از الانساب سمعانی ). || مشکی. سیاه. برنگ مشک : ولها [ لقراصیا ] ثمرشبیه بالعنب مدور یتدلی من شی ً شبیه بالخیوط الخضر... و لونه یکون أولا أحمر ثُم یکون مسکیا و منه مایکون أسود. ( ابن البیطار ).

دانشنامه عمومی

مسکی، روستایی از توابع بخش زرآباد شهرستان کنارک در استان سیستان و بلوچستان ایران است.
این روستا در دهستان زرآباد شرقی قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۳۶ نفر (۷خانوار) بوده است.

گویش مازنی

/masseki/ پرچانه - سقز – آدامس ۳الکی خوش

۱پرچانه ۲سقز – آدامس ۳الکی خوش


پیشنهاد کاربران

مسکی؛ با فتحه «م» و کسره «س»؛ نگاه کنید به مسک.


کلمات دیگر: