کلمه جو
صفحه اصلی

لمر

فرهنگ فارسی

فیلیپ ژزف هانری پیکر تراش و مجسمه ساز فرانسوی ( و. والنسین ۱۷۹۸ - ف. ۱۸۸٠ م . ) . اثر معروف وی [ آخرین دادگاه ] است .
نقاشه فرانسوی مولد آرک

لغت نامه دهخدا

لمر. [ ل َ م َ ] ( اِخ ) دهی از دهستان هزارجریب بخش چهاردانگه شهرستان ساری ، واقع در 54هزارگزی شمال خاوری کیاسر. کوهستانی ، جنگلی ، معتدل ، مرطوب و مالاریائی و دارای 150 تن سکنه. آب آن از چشمه سار. محصول آنجا غلات ، ارزن ، لبنیات و عسل. شغل اهالی زراعت و مختصر گله داری و صنایع دستی زنان شال و کرباس بافی و راه آن مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3 ).

لمر. [ ل ُ م ِ ] ( اِخ ) نیکلا اِلوا. فیلسوف فرانسوی ( 1767-1832 م. ).

لمر. [ ل ُ م ِ ] ( اِخ ) فیلیپ ژزف هانری. مجسمه ساز و حجار فرانسوی ، مولد والانسین ( 1798-1880 م. ).

لمر. [ ل ُ م ِ ] ( اِخ ) مادام مادلین. نقاش فرانسوی ، مولد آرک ( وار ) ( 1845-1928 م. ).

لمر. [ ل َ م َ ] (اِخ ) دهی از دهستان هزارجریب بخش چهاردانگه ٔ شهرستان ساری ، واقع در 54هزارگزی شمال خاوری کیاسر. کوهستانی ، جنگلی ، معتدل ، مرطوب و مالاریائی و دارای 150 تن سکنه . آب آن از چشمه سار. محصول آنجا غلات ، ارزن ، لبنیات و عسل . شغل اهالی زراعت و مختصر گله داری و صنایع دستی زنان شال و کرباس بافی و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).


لمر. [ ل ُ م ِ ] (اِخ ) نیکلا اِلوا. فیلسوف فرانسوی (1767-1832 م .).


لمر. [ ل ُ م ِ ] (اِخ ) مادام مادلین . نقاش فرانسوی ، مولد آرک (وار) (1845-1928 م .).


لمر. [ ل ُ م ِ ] (اِخ ) فیلیپ ژزف هانری . مجسمه ساز و حجار فرانسوی ، مولد والانسین (1798-1880 م .).


گویش مازنی

/lemmer/ لبه ی دامن - بخش پایین پیراهن

۱لبه ی دامن ۲بخش پایین پیراهن


پیشنهاد کاربران

نام یک روستا در شهر اسالم از شهرستان تالش استان گیلان میباشد.

یک واژه که در کار های هکری ب کار میرود و مخصوص کسانی است که میگویند ما هک کردن بلد هستیم ولی چیزی نمیدانند و الکی پول مردم را هدر میدهند😲


کلمات دیگر: