کلمه جو
صفحه اصلی

گرد امون

فرهنگ فارسی

( گرد آمون ) گردا گرد پیرامون ( لازم الاضافه ) : الحماره آنچه گرد آمون حوض نهند تا آب نرود .

لغت نامه دهخدا

( گردآمون ) گردآمون. [ گ ِ ] ( اِ مرکب ) گرداگرد. پیرامون : الحماره ؛ آنچه گردآمون حوض نهند تا آب نرود. ( مهذب الاسماء ).


کلمات دیگر: