کلمه جو
صفحه اصلی

هدلق

فرهنگ فارسی

پرویزن منخل

لغت نامه دهخدا

هدلق. [ هَِ ل ِ ] ( ع اِ ) پرویزن. ( منتهی الارب ). منخل. ( اقرب الموارد ). || ( ص ) شتر فراخ شکم کج دهن. ج ، هدالق. || فروهشته از هر چیزی. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ).


کلمات دیگر: