کلمه جو
صفحه اصلی

چهار درویش

فرهنگ فارسی

مرکب از چهار عدد درویش ٠ یا نام افسان. کهن است ٠

لغت نامه دهخدا

چهاردرویش. [ چ َ دَرْ ] ( اِخ ) نام افسانه ای کهن است. ( از یادداشت مؤلف ). افسانه عامیانه مختصر و منظومی است به طرز مثنوی در سه داستان مشتمل بر لطائف و نکته ها که در آن سه درویش سرگذشت خود را برای امیر خراسان بازمیگویند، و امیر خراسان نیز داستان زندگی خویش را برای آنان نقل میکند. داستان چهاردرویش را بعضی از امیرخسرو دهلوی دانسته اند، که درست نیست. میرمحمدحسین تحسین آن را به نام نوطرز مرصع به هندوستانی ترجمه کرد. و ترجمه دیگری از آن به نام باغ و بهار بوسیله یکی دیگر از مردم هند صورت گرفت. افسانه چهاردرویش در بمبئی طبع شده است. و نظم آن از خواجه ابوتراب بن خواجه علیخان بن نجم الدین بن خواجه علی تستری متخلص به نقاش است. رجوع به چاردرویش شود.

دانشنامه عمومی

چهار درویش فیلمی به کارگردانی و نویسندگی امین امینی محصول سال ۱۳۴۷ است.
فروزان
امین امینی
حسن شاهین
منوچهر اخضرپور
منصور سپهرنیا
علی اکبر مهدوی فر
حسن نورهانی
عباس مهردادیان
«زنار» که قرار است در بازار شهر به وسیلهٔ پیرمردی برده فروش، فروخته شود انگشترش را به «حامد» می دهد تا او را خریداری کند، او نیز همان کار را می کند...

دانشنامه آزاد فارسی

داستانی عامیانه به فارسی، نگارش در قرن ۱۰ق. در نسخه ای از چهاردرویش آمده است که نظام الدین اولیا، مراد امیرخسرو دهلوی، بیمار شد و امیرخسرو در طول بیماری او این داستان را ساخت و بر او خواند، از این رو برخی مؤلف چهاردرویش را امیرخسرو دهلوی دانسته اند. حافظ محمود شیرانی نوشتن این داستان را به حکیم محمدعلی معصوم خان در روزگار محمدشاه گورکانی نسبت می دهد. همچنین تحریرهایی دیگر از چهاردرویش وجود دارد که از میان آن ها تحریر چهاردرویش از محمداسحاق بهوپالی و تحریری از میکراج منشی را می توان نام برد. غلام غوث بجنوری نیز در ۱۱۹۸ق با کم افزودکردن داستان و نیز نوشتن دیباچه ای به نثر منشیانه، تحریر دیگری از این داستان ساخت. خلاصه و ساخت کلی داستان در بیشتر تحریرها از این قرار است که سلطان روم و پسرش آزادبخت و نیز چهار درویش به تصادف در جایی به هم می رسند و گرد هم می آیند. پس از یک سری ماجراها و داستان در داستان شدن ها، هربار مشکلی برای سلطان یا فرزندش پیش می آید که هربار نیز با دعای یکی از درویش ها مشکل حل می شود. چهاردرویش خاستگاه ایرانی ـ هندی دورۀ ساسانی دارد و بارها، با نام هایی جدا از هم، به زبان های پاکستانی برگردان شده است که از آن شمارند: چهارگلشن، یادگار زمانه، مرادالمجبین، نوطرز مرصع، باغ و بهار، چهاردرویش مثنوی از شیخ محمدجان شاد که ترجمه و تلخیص چهاردرویش است و در کانپور به چاپ رسیده است (۱۳۱۰ق). در ۱۱۶۷ق سراینده ای به نام یوسف چهاردرویش را به شعر اردو برگردان کرد. گفتنی است نظیره ای بر چهاردرویش به نام حکایت افشارخان و سه درویش وجود دارد. چهاردرویش به چاپ رسیده است (بمبئی، ۱۲۹۵ق، تهران، ۱۳۴۵ و ۱۳۴۸ش).


کلمات دیگر: