کلمه جو
صفحه اصلی

سالار الدوله

فرهنگ فارسی

ابن مظفر الدین شاه قاجار ( ف.خرداد ۱۳۳۸ ه.ش. ۱۳۷۸ ه.ق. ) مردی حادثه جو و ناراحت بود . وی بواسطه ازدواج با دختر والی پشت کوه میتوانست از لران نیرویی جمع کند . در سال ۱۳۲۵ ه.ق. برای بدست آوردن تاج و تخت کوششی کرد ولی مغلوب شد . هنگامی که محمد علی شاه در ناحیه ترکمنان پیاده شد سالارالدوله بار دیگر با نیروی معتنی بهی از افراد قبایل بسوی تهران حرکت کرد ولی بدست یپرم مغلوب شد . در سال ۱۳۳٠ وی کردستان رابتصرف در آورد و همدان را مورد تهدید قرار داد . فرمانفرما بحکومت کل کردستان منصوب شد و کرمانشاه را ضد او واداشت و حمله ای متقابل کرد که باعث فرار سالار گردید . بر اثر این ضربه وی طریق راهزنان را پیش گرفت و سبب بروز اغتشاش و ناامنیهای محلی گردید و از ثروتمندان باج سبیل میگرفت . علائ السلطنه پس از تشکیل کابینه تصمیم گرفت که با او مصالحه کند و بواسطه میانجیگیری سفارت روس او را فرماندار گیلان کردند . نایب السلطنه باو اجازه نداد که بطور مستقیم بر این ولایت مهم حکومت کند و عاقبت او را از ایران بیرون کردند . در مدت جنگ جهانگیر اول از سالار کاری مهم بروز نکرد و هنگامی که میخواست وارد سرزمین ترکمانان شود تا برای بدست آوردن تاج و تخت اقداماتی بعمل آورد بتوسط انگلیسیان دستگیر شد .

دانشنامه عمومی

ابوالفتح میرزا سالارالدوله (زاده ۱۲۶۰ تبریز - درگذشته ۱۳۳۸ اسکندریه) از رجال سیاسی دوران قاجار و پسر دوم مظفرالدین شاه بود.
مسعود بهنود: (کشته شدگان بر سر قدرت، ص. ۲۰۷–۱۷۹)
تاریخ انقلاب مشروطیت. رحیم نامور. انتشارات چاپار ۱۹۵۸
ایل کلهر در دوره مشروطیت. علیرضا گودرزی. انتشارات کرمانشاه، ۱۳۸۱، فصل دوم به بعد
پس از انقلاب مشروطه از ایران رفت و در حمایت از برادرش محمدعلی شاه، در کردستان دست به شورش زد و سنندج را گرفت و از مجلس شورای ملی خواست تا با شاه مخلوع، همکاری کند. بعد از عزل محمدعلی شاه، در وین با برادر خود ملاقات نمود و برای بازگشت سلطنت برادر، از راه عثمانی وارد ایران شد و با لشکری از ایل کلهر، جاف، سنجابی و لر، توانست کرمانشاه و همدان را تصرف کند. در نبرد نخست با مشروطه خواهان، به فرماندهی امیر مفخم بختیاری، که در نزدیکی ملایر اتفاق افتاد، پیروزی از آن سالارالدوله بود. وی سپس با حدود سی هزار نفر قشون، به سوی تهران رهسپار شد. در نبرد دوم که میان مشروطه خواهان به فرماندهی امیرمفخم و قشون سالارالدوله در نزدیکی ساوه در گرفت، این بار سالارالدوله به سختی شکست خورد، که در نهایت وی موفق شد از صحنه نبرد بگریزد و چون مجلس برای توقیف یا اعدام او ۲۵ هزار تومان جایزه تعیین نمود، سالارالدوله به عثمانی فرار کرد. چند سال بعد، بار دیگر به کردستان رفت و لشکری جمع آوری کرد و به همدان تاخت، ولی از قوای یپرم خان شکست خورد و بار دیگر از ایران گریخت. بعدها به وساطت روس ها، حکومت گیلان به او سپرده شد، اما بار دیگر طغیان کرد و قزاقان ساخلوی گرگان از او حمایت نمودند، ولی بار دیگر شکست خورد و این بار از ایران اخراج شد. هنگام جنگ جهانی اول باز هم به ایران آمد و کاری از پیش نبرد و سرانجام به کشور عثمانی پناه برد و ساکن کشور مصر گردید، که در اسکندریه در خردادماه سال ۱۳۳۸ درگذشت.
ابوالفتح میرزا در سال ۱۲۶۰ (۱۲۹۸ ه‍.ق) در شهر تبریز زاده شد. پس از تحصیلات مقدماتی و نظامی در تبریز، به حکومت در چند ایالت ایران منصوب شد، که اغلب با شکایت اهالی از رفتارش، معزول می شد. سالارالدوله را از لحاظ اخلاقی فاقد هر گونه ثبات شخصیتی دانسته اند. اکثر منابع دربارهٔ او دید مثبتی ندارند و وی را شخصی ساده لوح معرفی می کنند. احمد کسروی از او به عنوان «شاهزاده سبک سر» و «سبک مغز» و مورگان شوستر از او به عنوان «دیوانه» یاد می کند. گروته در سفرنامه خود می نویسد:
او همیشه با اروپاییان رفتاری دوستانه داشت و همواره می کوشید با فرهنگ و تمدن اروپایی بیشتر آشنا گردد. در اینجا (کرمانشاه) شخصیتهای زیادی که سالارالدوله را از نزدیک می شناختند اظهار می دارند که او یک تئوریسین ذهن گرا است و از قدرت سازماندهی برخودار نیست و نمی داند چگونه باید عملاً هدفش را دنبال کند. شاهزاده سالارالدوله به ناپلئون عشق می ورزید و تمام آثارش را به زبان فرانسه، که آن را خوب می دانست خوانده بود. او همچنین به مطالعه کتب نظامی، بخصوص آنهایی که به کاربرد توپخانه مربوط می شد، علاقه وافری داشت.


کلمات دیگر: